ســـلاااااااااااااااااااااااااااااااااام بـــه داداش وابـــجـــي هـــــا
بــه وبــلاگ نيماديوووووووونه خــوش آمـديــد
امـــــيـــــد وارم خـــــوشـــــتـــــون بـــــيـــــاد
حـــــتـــــمـــــا بـــــه تــبــلـيـغــات زيــر ســر بــزنــيــد
نـــــظـــــر هـــــم فراموش نـــــشــــه
بهتون پيشنهاد ميكنم برنامه ي خندوانه از شبكه نسيم رو ببينيد
ازشنبه تا5شنبه ساعت11شب
تكرارساعت5بامداد،7بامداد،11ظهر،17ظهر
:: بازدید از این مطلب : 180
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاف چت taf chat.ir
اتاق اختصاصي
درجه
هديه ويژه بعد از عضويت وكاربر فعال
باچهار تامديرباحال وخوش خنده
{هر كسي كه 50كاربرفعال بيارد
يك دستگاه بي ام وه جايزه ميگيرد}
:: بازدید از این مطلب : 218
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تو ایستگاه متروی آزادی یکی ازم پرسید اینجا آخرشه ؟ منم گفتم پـَـ نـَـ پـَـ نیم ساعت برای ناهار و نماز نگه داشته بعد دوباره راه میوفته !
•.•.•.•.•.•.•.•.•جوک پ نه پ•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•
رفتم پمپ بنزین به یارو میگم ۴۰ تا بزن !
میگه ۴۰ لیتر ؟
پـَـ نـَـ پـَـ ۴۰ تا قاشق چای خوری !
•.•.•.•.•.•.•.•.•جوک پ نه پ•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•
دارم رو تردمیل عینه خر میدووم ، یارو مبگه اینجوری میدویی لاغر کنی ؟
میگم پـَـ نـَـ پـَـ دارم واسه نقش آفرینی تو سری جدید میگ میگ آماده میشم … !
•.•.•.•.•.•.•.•.•جوک پ نه پ•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•
دست زدم به لوله بخاری گفتم این که سرده !!! مامانم گفت یعنی خاموشش کنیم ؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ وایسیم الان آقای ایمنی میاد میگه اشکال کجاست !
•.•.•.•.•.•.•.•.•جوک پ نه پ•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•
داره مثل اسب دروغ میگه ، منم خندم گرفته برگشته میگه داری به من میخندی ؟
گفتم پـَ نه پـَ کارم از گریه گذشته ، به آن میخندم !
•.•.•.•.•.•.•.•.•جوک پ نه پ•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•
استاد بهم داده ۴ ! رفتم پیشش میگم استاد میشه چند لحظه وقتتون بگیرم ؟
میگه نمره میخوای ؟؟؟ گفتم پ ن پ واسه امر خیر مزاحم شدم ، مارو به غلامی بپذیر !
•.•.•.•.•.•.•.•.•جوک پ نه پ•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•
جلسه ی آخر کلاس بود ، بچه ها داشتن از استاد در مورد امتحان می پرسیدن که قراره چطوری سوال بده ! یکی پرسید : استاد جا خالی هم میدین ؟
استاد هم گفت : پ ن پ وامیستم بهم تیراندازی کنید !
بقيش ادامه مطلب{نظر بده}
:: بازدید از این مطلب : 228
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
آبجی کوچیکه گفت : زودی یه آرزو کن , زودی یه آرزو کن
آبجی بزرگه چشم هاشو بست و آرزو کرد
آبجی کوچیکه گفت : چپ یا راست ؟ چپ یا راست؟
آبجی بزرگه گفت : م م م راست
آبجی کوچیکه گفت : درسته , درسته ,آرزوت برآورده میشه , هورا
بعد دستشو دراز کرد و از زیر چشم چپ آبجی مژه را برداشت !
آبجی بزرگه گفت : تو که از زیر چشم چپ برداشتی که
آبجی کوچیکه چپ و راست را مرور کرد و گفت : خب اشکال نداره
دستشو دراز کرد و یه مژه دیه از زیر چشم راست آبجی برداشت
دیدی ؟ آرزوت میخواد برآورده شه , دیدی؟ حالا چی آرزو کردی ؟
آبجی بزرگه گفت : آرزو کردم دیگه مژه هام نریزه
بعد سه تایی زدند زیر خنده
آبجی کوچیکه , آبجی بزرگه و پرستار بخش شیمی درمانی
:: بازدید از این مطلب : 268
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6